به گزارش ایلام رصد ،کسب سواد رسانه ای نوعی کار پژوهشی است و همان طور که پژوهشگر برای انجام پژوهش نیازمند دسترسی به منابع دست اول و آثار نویسندگان و پژوهشگران دیگر است سواد رسانه ای نیز چنین ماهیتی دارد.
این بحث را از دو بعد می¬توان مورد بررسی قرار داد: 1- بعد کمی: منظور تعداد و تنوع رسانه¬هاست و 2- کیفی: منابع اقتصادی و درآمد رسانه ها- تکنولوژی- تحریم ها- کیفیت نیروی انسانی و محدویت¬¬ها. در واقع منظور از بعد کیفی این است که نه متون و تصاویر رسانه ای مبهم باشند و نه تحلیل های رسانه ای نارس و نارسا. اگر رسانه های متعدد و با کیفیت در دسترس مخاطب نباشد انتظار این که فرد در مواجهه با اخبار و پیام های رسانه ای متفکرانه و نقادانه عمل کند انتظار بیهوده ای است.
انواع محدودیت هایی که در بحث آموزش سواد رسانه ای وجود دارد عبارت اند از: 1- محدودیت هایی که در اختیار مخاطبان است مانند تصمیم درباره این که به چه رسانه ای مراجعه کند و 2- محدودیت هایی که در اختیار مخاطبان نیست مثل کیفیت رسانه ها 3- فقدان منابع معتبر و قابل دسترس 4- فقدان منابع مشابه 5- سرمایه و زمان. جهت گیری حاکم بر رسانه های ما نامتعادل است که این مساله باعث عدم تعادل رژیم رسانه ای به ویژه رژیم رسانه ای حزبی مخاطبان شده است.
کیفیت توسعه انسانی نیز تاثیر بسیار زیادی بر موفقیت آموزش سواد رسانه ای دارد. هر چه سطح توسعه انسانی در جامعه پایین باشد بسترهای آموزشی و اقتصادی توسعه سواد رسانه ای نیز وجود نخواهد داشت. تربیت سیاسی مخاطبان نیز با سطح سواد رسانه ای ارتباط دارد و هر جامعه ای که قوانین و قالب های پیکار سیاسی در میان اکثریت مردم نهادینه شده باشد کار رسانه ای و اموزش سواد رسانه ای در ان با موفقیت بیشتری همراه خواهد بود.
مساله بعدی که رسانه های معاند از آن به شدت استفاده می کنند سوء استفاده از محدودیت های اخلاقی کار رسانه ای ماست. اخلاق در بنیادهای فکری غرب عرصه ای محدود شده و فردی است و به صورت خط قرمز در کار رسانه ای دیده نمی شود. محدودیت های ظرفیتی نیز در موضوع تاثیرگذار است. بسیاری از معارف عمیق فرهنگی و دینی را نمی توان با استفاده از ظرف رسانه منتقل کرد.
محدودیت های امنیت ملی نیز در این رابطه قابل اشاره است. دایره موضوعاتی که ذیل امنیت ملی کشورمان می گنجند به دو دلیل 1- بافت فرهنگی و قومی کشور 2- دشمنی غرب و دخالت های قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای. در پاسخ به این پرسش که ایا امکان کسب سواد رسانه ای وجود دارد می توان گفت که با توجه به تولید رسانه ای نامتعادل پاسخ منفی است.
سرانه مصرف رسانه ای در کشورمان بالا است اما سرانه تولید رسانه ای پایینی داریم. رژیم مصرف رسانه ای در کشور نیز نامتعادل است. منظور از رژیم مصرف انتخاب اگاهانه زمان و نوع رسانه های است که مصرف کنندگان در طور شبانه روز مصرف می کنند. نتیجه رژیم مصرف رسانه ای نامتعادل سطحی شدن تفکر و هیجان زده عمل کردن و نداشتن تفکر عمیق است.
وابستگی اقتصادی رسانه ها به دولت موضوع دیگری است که بایستی بدان اشاره کرد. این وابستگی باعث می شود اعتماد مخاطبان به رسانه ها تابع و وابسته میزان اعتماد آن ها به دولت باشد. همچنین از افت های این وابستگی می توان به نگاه از بالا به پایین به مخاطبان و غلبه نگاه ارشادی بر رسانه اشاره کرد.
نهایتا این که تک روایتی بودن از مهم ترین موانع جذب ذائقه های مختلف است. به نظر ژان فرانسوا لیوتار از ویژگی های عصر پسامدرن فروپاشی کلان روایت هایی مثل لیبرالیسم و سوسیالیسم است که در کار رسانه ای نیز بایستی مورد توجه قرار گیرد. روایت گری استقرایی و توجه به روایت های خرد و محلی بایستی بیش از پیش در کار رسانه ای مورد توجه قرار گیرد.